آرام بخش

بلاگی که عاشقونه نیست.

آرام بخش

بلاگی که عاشقونه نیست.

همه واسه ما شدن خرس مهربون.

ـ بیا واسه اینکه از تنهایی در بیای یه سگ واست بخرم.

یهو زدم زیر خنده.یاد آلبالو افتادم.گفتم از دست این عمو آلبالو.

ـ عمو آلبالو کیه؟باز قاطی کردی؟

هیچی بابا تو نمی شناسی.

ـ ببین از تنهایی واسه خودت تو ذهنت آدم میسازی.مگه میشه تو با کسی

دوست بشی من ندونم؟

گیر دادیااااااااااااااااا!!!!

ـ ای بابا باید واست یه هم زبون بگیرم.

ان.سگ همزبونه منه؟

ـ اوه ه ه ه ه.خودتو دسته بالا نگیر.

پا شو برو گمشو خونتون.من گفتم تو بیای یه کم حرف بزنیم مثل آدم تو هم اومدی

اصلا آدما یادم رفتن.

ـ گم شو سکوت یه سگ به خدا خوبه.

خرررررر من تو این خونه نماز میخونم سگ نجسه بعد مثل عمو آلبالویی مجبور

میشم بندازمش بیرون.

ـ ای  بمیر.عمو آلبالویی کیه؟

هیچی .ببخشید.

ـباید بری دکتر.خوب کاسکو میخرم که حرفم بزنه.

تو میای یه ساعت حرف میزنی تا یه هفته سر دردم یه حیوونی بیارم صبح تا شب

ور بزنه؟

ـآدم نیستی.خرگوش؟

گم شو.

یه هم خونه؟

بازم یاد عمو آلبالویی افتادمو خندیدم.

ـچیه الاغ یاد عموت افتادی؟

آره از کجا فهمیدی؟

ـخاک تو اون سرت.بذار یه سگ جیبی بخرم فقط باید بهش غذا بدی.

آب چی؟نمیخواد؟

ـ آدم باش.

من واسه خودم غذا درست نمیکنم واسه اون درست کنم؟تو خونه من میمیره.

ـخنگ.غذاشو میفروشن.لازانیا بخور نیست.

من واسه خودم نمیرم نون بخرم تخم مرغ آپز میخورم؛اگه مثل سگ گشنش شد چی

کار کنم؟

ـ کودن اون مثل سگ گشنش میشه.

خیلی پررو شدی.

ـ ای به جهنم.کفن میخوای؟

آره.از اینایی که روش با خاک کربلا نوشتن بگیر.

ـ تو بمیر؛ با دست خط امام حسین برات میگیرم.

میشه به فکر همدم واسه من نباشی؟

ـ نه.

مرض

ـبه جونت.

بی شعور فحش نده مردم میخوان بخونن

ـ چیو؟چی میگی؟میای بریم دکتر؟

هر هر خندیدم.ترسید.

ـ سکوت جان میای بریم بیرون؟

چیه مهربون شدی؟نه حال ندارم.

ـبریم خونه ما؟

نه شلوغه.

ـبیا بریم با یه روان شناس پنج دقیقه حرف بزن.

من حالم خوبه.

ـ عزیزم آدم یه همدم میخواد.

به موقعش نه حالا.کرم نریز.

خوب بریم هوا خوری؟

پا شو بابا من امروز هیجا نمیام.

اه ه ه گم شو دیگه.خودتو لوس نکن.

پا شو برو خونتون الان بابات نگران میشه.میخوام برم استراحت کنم.

ـ باشه برور بخواب خوابیدی من میرم.

الاغ میدونی کسی پیشم باشه بخوابم پاشم ببینم نیست میترسم گریه میکنم.الان

پاشو برو من پا شدم منتظر کسی نباشم.

ـ باشه.خداحافظ

راستی دیگه مامان بازی واسم در نیار.خداحافظ

وقتی رفت فهمیدم خیلی تنهام حق با اون بود ناهار نخورده بودم شام هم نمیخواستم

احساس کردم دارم غش میکنمو کردم صبح ساعت یازده چشامو که باز کردم دیدم

داره حرف میزنه.

تو که هنوز اینجایی؟

ـ مرض کوفت حناق.خر الاغ کثافت.

باباشو مامانشو تمام فک فامیلشون بالای سرم بودن.

زشته فحش نده.بد آموزی داره.

ـ گمشو

خیالم راحت شد اگه بمیرم یکی هست قبل از اینکه بو بگیرم بفهمه.

نظرات 1 + ارسال نظر
توحید دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1385 ساعت 12:59 ق.ظ http://niid.blogsky.com

با اجازه شمارو لینک کردم...

خواهش.اجازه ما هم دست شماست.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد